آرتین آرتین ، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 17 روز سن داره

آرتين شیرینی زندگی مامان وبابا

گل پسر 30 ماهه

  نازنـــیـــــــــم  30ماه پيش پسرک کوچكي بودي كه در آغوش من احساس امنيت و آرامش پيدا كردي وقتي براي اولين طنين صداي زيبايت را شنيدم،قلبم براي بوييدن وبوسيدنت لرزيد وقتی برای اولین بار زیر گردنت را بوییدم ,بوی بهشت را احساس کردم وقتي براي اول بار انگشتانت را لمس كردم،به بزرگي خداوند پي بردم وقتی برای اولین بار نگاهت را در چشمانم دوخي , دلم برایت پر کشید وقتی برای اولین بار مَ مَ ن خطابم كردي , انگار دنیا را به من دادند حالا نازنین من پسركي شيطون و بازيگوش شدي باز همچنان آغوش من...
22 دی 1392

شیرین زبونیای قند عسلم

چند شب پیش بابا رضا با لپ تاپ مشغول کار بود وشما هم دوست داشتی بری سراغش اما روت نمیشد چون چند بار انگولکش کردی بودی که یهو گفتی بابا خایــِش میکنم که دیگه بابا رضا ٢ دستی لپ تاپ رو تقدیم شما کرد                          میگم آرتین مامان ج ی ش داری میگی جیش دارم ندارم . یعنی جیش ندارم شعر خوندت خیلی بامزه شده خودت فعل وفاعل ومفعول شعر و عوض میکنی شبا که ما میخوابیم         آقا پولسیه بیداره        ...
11 دی 1392

يلداي 92

  پسر نازم،سفيدي برف را براي روحت،سرخي انار را براي قلبت،شيريني هندوانه را براي عشقت وبلنداي يلدا را براي زندگي قشنگت آرزومندم     پسر قشنگم  باز داريم به فصل سرد زمستون نزديك ميشيم وباز به شب يلدا شب خوب وشيرين شب با هم بودن شب يكرنگي وصفا امسال شب چله روز شنبه  است به همين خاطر عمه فـَري همه رو روز جمعه به خونشون دعوت كرد تا به هممون بيشتر خوش بگذره به خصوص به شاغلين ومسافرها به همين خاطر ما شب يلدا رو با خانواده بابا رضا يه شب زودتر جشن گرفتيم واي چه شب خوبي بود خاله پوپك،عمه منيژه،عمه زي زي هم بودن واقعا جمعمون جمع بود وحسابي هم بهمون خوش گذشت به شما تربچه ها كه حسابي خوش گذشت ...
1 دی 1392
1